براساس شنیدهها در حال حاضر یکصد و پنجاه الی دویست هزار زرتشتی در دنیا وجود دارد. اما در اینجا نشان میدهیم که هیچ زرتشتی وجود ندارد و البته از زاویه ای دیگر، دهها و شاید صدها ملیون نفر در دنیا زرتشتی به حساب میآیند.
قبلا گفته بودم که هیچ چیز قابل اعتماد از زرتشت به ما نرسیده. نه تنها سخنی را نمی توانیم به او نسبت بدهیم بلکه از زندگی او نیز بیخبریم بگونه ای که حتی نمی دانیم چند هزار سال پیش می زیسته. برای شناسایی یک شخصیت، ابهامی بزرگتر از این سراغ دارید؟! وقتی ندانستیم زرتشت چه گفته و چه کرده، چگونه افرادی ادعای پیروی او را دارند؟!
در ابتدا با چنین حساب و کتابی، به نظرم رسید که در عصر حاضر هیچ زرتشتی در دنیا وجود ندارد. اما قدری که فکر کردم نظرم بعکس شد. به نظرم رسید که امروزه میلیونها میلیون انسان ـ بدون اینکه خود بدانند ـ زرتشتیاند!
زرتشتیها به ما می گویند: شما با عینک ادیان ابراهیمی نگاه می کنید. اساسا نیازی به اثبات آموزه های زرتشت نداریم. ما با عقلمان در مورد اعتقادها و اعمالمان تصمیم می گیریم. هرچه به عقلمان نیک آمد، همان را باور می کنیم و اعمالمان طبق همان است.
با روبرو شدن با این ادعا متوجه شدم، در دنیا فراوانند انسانهایی که ـ در اعمال و رفتار ـ زرتشتی اند هرچند در ظاهر بگویند: لائیک یا مسیحی یا بودایی یا ... هستند. بسیارند انسانهایی که فقط طبق عقل خودشان رفتار می کنند و پایبند به هیچ دینی نیستند. کم نیستند دزدهایی که رفتار خود را کاملا معقول و نیک می دانند. چرا باید افرادی دهها میلیون تومان ثروت داشته باشند و ما در فقر زندگی کنیم؟! با این حساب دزدی همهی فقیران از ثروتمندان، کردار نیک است. حتی صدام هم تا آخر عمر، رفتارش را کاملا مطابق با عقل می دانست. بنابراین باید صدامها و هیتلرها را هم زرتشتی دانست. به فرض این افراد اسما زرتشتی نباشند، اما عملکرد و رفتارشان مورد تأیید زرتشتیان باید باشد.